باید «آزادی آکادمیک» را گسترش داد و از نقد نترسید/ مردم ایران وارث تحقق دیدگاه های امام خمینی هستند/ «دستورات قرآنی» و «تاکید بر آموزش» در ایران وضع بحرانی ندارد/ 7 عنصر در آموزه های دینی امکان حیات به تمدن اسلامی را داد که برخی از آن ها امروزه بحران زده اند
∟ عناصر مورد نیاز برای پیشرفت تمدن اسلامی در شرایط بحرانی علوم انسانی اسلامی در کشورهای مسلمان چیست؟ آیا پیش از ساخت تمدن اسلامی نیاز است که این بحران حل شود؟
من در کتابم با نام «نشانههایی در بهشت» عنوان نمودهام که هفت عنصر در آموزههای اسلامی وجود دارد که به تمدن اسلامی امکان داد تا در دوران کلاسیک به حیات خود ادامه دهد. سوال اینجاست که آیا این عناصر در ایران دچار بحران هستند یا خیر؟ عناصر مورد نظر عبارتند از: 1) دستورات قرآنی برای مشاهده طبیعت که ما را به سمت روش علمی استنتاج و درک وقایع هدایت میکند. 2) جهانی بودن اسلام که به آن اجازه میدهد تمام دانشهای معتبر را بدون در نظر گرفتن منبع آنها بپذیرد. 3) لغو نظام کشیشی و تاسیس مکتب مساوات بشر و مسئولیت مستقیم او در برابر الله. 4) جامعهای که از نظر مادی موفق است و از بازار آزاد و صادق نشات میگیرد. 5) آزادی آکادمیک. 6) قابلیت نقد منطقی مسئولان توسط عامه. 7) تاکید بر آموزش و یادگیری در تمام حوزهها.
شاید برخی از افرادی که در ایران زندگی میکنند، با این نظر من مخالف باشند، اما فکر میکنم وضعیت اولین عنصر و آخرین آنها در ایران در شرایط بحرانی قرار ندارد (اتخاذ روش استقراء و تاکید بر اهمیت یادگیری در طیف گستردهای از موضوعات که بهطور خلاصه علوم دینی خوانده میشوند.) شاید پنج عنصر دیگر وضع بحرانی داشته باشند. عدم اطمینان قابل درک ایران نسبت به مداخله کشورهای خارجی در امور داخلی آن ممکن است این کشور را به یک دشمنی غیرقابل توجیه با ایدهها و فرهنگهای خارجی هدایت کند، در حالیکه ممکن است آنها از جهاتی مفید و کاربردی باشند. علیرغم وجود یک موضعگیری مثبت در قبال تجارت و بازار در سیستم ایران، برخی مسائل جدی نگرانکننده وجود دارند که سیستم پولی چندلایه فعلی یکی از واضحترین نمونههای آن است. دینار طلا که به پشتوانه نفت کشور تولید بشود، میتواند این مشکل را حل کند. مساله آزادی آکادمیک مقداری خاص است. این آزادی باید بهقدری گسترش یابد که ژورنالیستها و جامعه مدنی را نیز در بر بگیرد؛ یعنی افرادی که باید آزاد باشند تا مسئولان را بدون ترس از مجازات شدن نقد کنند. در کلام امام علی در نامهای که به حاکم مصر نوشته بود میخوانیم: «به آنها مرجعی را نشان بده که همیشه به حقیقت اهمیت میدهد، حتی اگر این حقیقت علیه تو باشد... برای آنها آشکار کن که هرگز نمیتوانند برای تو چاپلوسی کنند و هرگز نمیتوانند به تو برای کار خوبی اعتبار قائل شوند که انجام ندادهای، زیرا کنار آمدن با چاپلوسی و تمجید ناسالم به انسان غروری میدهد که او را تبدیل به یک ظالم میکند.» این سخنان من را به انتقاد از مسئولین وا میدارد. باید در نظر داشته باشیم که فرشتهها پس از آفرینش انسان از خدا انتقاد و سوال کردند. زمانیکه مردم ایران سوالاتی میپرسند، حکومت وظیفه دارد که به آنها پاسخ دهد. اگر سوالات منطقی نباشند باز این وظیفه حکومت است که غیرمنطقی بودن آنها را تبیین کند تا موجبات رضایت منتقدان منطقی فراهم شود. اگرچه کمال مطلق منحصر به ذات باری تعالی است، اما من معتقدم که بحران این عناصر باید تا حدودی وجود داشته باشد تا تمدن ایران یکبار دیگر بتواند مانند اکثر نقاط حساس تاریخی شکوفا شود.
∟ در این وضعیت چگونه میتوان کسانی را که ایمان خود به اصالت و احیاء تمدن اسلامی را از دست میدهند، خطاب قرار داد و با آنان از آرمان بازآفرینی یک تمدن نوین سخن گفت؟
این شرایط زمانی ایجاد میشود که عدهای احساس کنند حرفهایشان شنیده نمیشود و نقش معناداری در فرآیند سیاسی به آنها داده نشده است. اینکه هر از چند گاهی به او اجازه مشارکت سیاسی از طریق شرکت در انتخابات داده شود، رافع این حس ضعف و بیگانگی از جامعه نیست. اگر مردم ایران احساس نکنند که آزادانه میتوانند احساسات خود را ابراز نمایند (نهتنها از نظر سیاسی، بلکه در تمام موضوعاتی که به نحوی زندگی روزمره آنها را تحت تاثیر قرار میدهد، از ادبیات و موسیقی و هنر گرفته تا تفریحات، مدرسه، کار، آخرت و حتی پرستش)، آنوقت در سرزمین خود احساس بیگانگی خواهند کرد و انگیزه لازم برای مشارکت در امور جامعه را نخواهند داشت. البته من نمیگویم که اکنون ایران در چنین شرایطی قرار دارد.
∟ یکی از مهمترین موضوعاتی که این روزها در میان متفکرین ایرانی مورد بحث قرار دارد، مساله تحریف آموزهها و اندیشههای امام خمینی (ره)، بنیانگذار انقلاب اسلامی است. فرض بر این است که یکی از دلایل این تحریفها تلاش برای خنثی کردن ظرفیتهای تمدنساز جنبش انقلاب اسلامی است. تفسیر شما از این مساله چیست؟ آیا فکر میکنید که ارتباطی میان تحریف افکار امام و تحریف ظرفیتهای تمدنسازی اسلام وجود دارد؟
همانطور که از پاسخ من به سوالهای دیگر شما قابل برداشت است، ترسی ندارم از اینکه عقاید خود را بیان کنم. از همین رو، اذعان میکنم که موضعگیری غیرایرانیانی مانند من (و همچنین افردی که شیعه نیستند) نسبت به این سوال که در مورد چنین شخصیت مهمی از تاریخ ایران مطرح گردیده، آمیخته با نگرانی است. ما میگوییم: علیرغم افتخار موجه و مقبولی که با اعطای لقب «امام» به آیتالله خمینی به ایشان داده شده است، امیدوارم همه مردم متوجه باشند که ایشان یک امام پنهان شده یا غایب نیست که بازگشته تا در آخرالزمان بر جهان حکومت کند. او بیشتر یک دانشمند برجسته بود که سعی داشت سیستمی را ایجاد کند که بتوان با آن بر مردمی که عاشقشان بود، حکومت کرد؛ سیستمی که همزمان هم جمهوری بود و هم اسلامی. او دیگر در میان ما نیست و این بدان معناست که مردم ایران خودشان وارث تحقق این دیدگاه هستند و این وظیفه را دارند. دانشمندی که از او این سوال را پرسیدهاید (مصاحبه شونده) بسیار کوچکتر از دانشمندی است که این سوال را در مورد او پرسیدهاید. با این حال سوال شما را با ارائه یک پیشنهاد پاسخ میدهم: من اعتقاد دارم که جمهوری اسلامی یک ایده عظیم است که مورد استقبال روح و جان مردم ایران قرار گرفته است. برای موفقیت در ساخت یک تمدن اسلامی بزرگ جدید، ایرانیان باید هوشمندانه اهداف متعالی شرع اسلام را با نهادهای اصیل حکومت جمهوری ترکیب کنند و از اختلاط میان عناصر گیجکننده تاریخ اسلامی با وجوه کماهمیت عوام فریبی دموکراتیک اجتناب نمایند. اگر مردم ایران این اصل را درک نکنند، خود را در معرض سوء استفاده افرادی قرار خواهند داد که میکوشند تا از خاطرات باقیمانده از امام به نفع پیشبرد شهوت قدرت خود استفاده کنند.
نظرات : 0